من یک سالمند هستم
من یک سالمند هستم من یک سالمند هستم تقریبا می شود گفت که کلمات: سالمند، کلانسال. مسن. بزاد برآمده. بزرگ سال، سالدار، سالدیده، کلانسال، سالخورده، پیر، جاافتاده، زال، سالخورده، کهنسال، معمر،جهاندیده، مجرب و کلمات ناب و بسیار دیگری که می توان آن ها را در کتاب های فرهنگ لغت فارسی پیدا کرد به یک معنا و آن…